چشمه آفتاب
نویسنده:
مریم جمشیدی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
راه طولانی بود و آفتاب صحرا سوزان. پیامبر در سینه کشیده بیابان جلو می رفت و یارانش با عشق و امیدواری به دنبالش. این بار فتنه از ناحیه نجر بود. از قبایل بنی محارب و بنی ثعلبه. سران این دو قبیله گروهی از مردم را به گرد خود جمع کرده و قصد حمله به مسلمانان را داشتند. پیامبر پس از شنیدن این خبر بی درنگ با جمعی از یارانش رو به سوی دشمن به راه افتاد.
خورشید از پس کوهها عقب می نشست که مسلمانان به نزدیکی محل اقامت دشمن رسیدند. رسول خدا یکی از یارانش را برای بدست آوردن خبری تازه به جستجوی اطراف فرستاد...
بیشتر
راه طولانی بود و آفتاب صحرا سوزان. پیامبر در سینه کشیده بیابان جلو می رفت و یارانش با عشق و امیدواری به دنبالش. این بار فتنه از ناحیه نجر بود. از قبایل بنی محارب و بنی ثعلبه. سران این دو قبیله گروهی از مردم را به گرد خود جمع کرده و قصد حمله به مسلمانان را داشتند. پیامبر پس از شنیدن این خبر بی درنگ با جمعی از یارانش رو به سوی دشمن به راه افتاد.
خورشید از پس کوهها عقب می نشست که مسلمانان به نزدیکی محل اقامت دشمن رسیدند. رسول خدا یکی از یارانش را برای بدست آوردن خبری تازه به جستجوی اطراف فرستاد...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چشمه آفتاب